English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8097 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Now you are picking on me. U حالادیگر به من بند کرده ای
picking U جیب بری
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
picking U پس مانده
picking U ناخنک زنی
picking U دله دزدی
nose-picking U انگشت کردن در بینی
roughening by picking U تیشه کاری
picking belt U نوار قرائت
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
picking up rope U سیم بویه گیر
pocket picking U جیب بری
roughening by picking U زبرسازی باتیشه کاری
fruit-picking ladder U نردبانمیوهچینی
device U دستگاه
device U ماشین یا وسیله کارا
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U وسیله
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name U نام دستگاه
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U تمهید
device U تجهیزات
device U اپارات
device U فزاره
device U چاشنی
device U خارضامن
device U شیوه
device U عامل
device U ضامن
device U ابزار
device U اسباب
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U دستگاه اسباب وسیله
device U الت
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U وسیله جانبی
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U حیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U PRN برای پورت چاپگر
input device U دستگاه ورودی
pull device U ماسوره کشش مین
point device U بسیار درست
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
pressure device U عامل فشاری مین
output device U دستگاه خروجی
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
logic device U دستگاه منطقی
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
overcurrent device U دستگاه حفافت
overload device U فیوز گرمایی
passive device U دستگاه منفعل
mapping device U دستگاه نگاشت
peripheral device U دستگاه جنبی
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pull device U عامل کششی
safety device U دستگاه ضامن
synchronous device U دستگاه همزمان
fastening device U پوچگیره
locking device U ابزار
warning device U وسیلههشدار
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
lifting device U ابزار بالا بر
synchronous device U دستگاه همگام
symbolic device U دستگاه سمبلیک
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device U دستگاه انبارش
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U انباره
storage device U دستگاه انباره
active device U دستگاه فعال
bistable device U دستگاه دوپایا
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device U دستگاه ارتباطی
electroreceptive device U وسیله برقی
binary device U دستگاه دو حالته
dedicated device U دستگاه اختصاصی
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
bending device U کج گیر
audio device U دستگاه سمعی
active device U دستگاه کنشی
analog device U دستگاه قیاسی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
display device U دستگاه نمایش
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
illuminating device U تجهیزات روشنایی
analog device U دستگاه انالوگ
drawing device U دستگاه ترسیمه
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
firing device U عامل منفجرکننده
firing device U ماسوره مین
ignition device U وسیله احتراق
firing device U ماسوره
discrete device U دستگاه گسسته
device independence U استقلال دستگاه
device independence U مستقل از دستگاه
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device number U شماره دستگاه
device status U وضعیت دستگاه
gripping device U متعلقات گیره و بست
metal detection device U دستگاه فلزیاب
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
high lift device U وسایل برای زیاد
mass storage device U دستگاه تل انبارش
head cleaning device U وسیله هد پاک کن
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
pipe bending device U لوله خمکن
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
optical recognition device U دستگاه تشخیص نوری
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
charge coupled device U دستگاه توام با بار
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
solid state device U دستگاه حالت جامد
control panel device U ابزار تابلوی کنترل
current consuming device U وسیله برقی
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
data entry device U دستگاه داده دهی
data preparation device U دستگاه اماده سازی داده
data storage device U دستگاه ذخیره داده
charge coupled device U دستگاه بار جفت شده
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
firing pull device U ماسوره کششی مین
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
slat tilt device U وسیلهسرازیریمیله
peripheral device port U قسمتاصلیتنظیماتمحیط
automatic steering device U سکان خودکار
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
coupling guide device U دستگاهحافظاتصال
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
time delay device U دستگاه تاخیردار
unit record device U دستگاه ضبط واحد
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
air navigation device U دستگاههدایتهوایی
enhanced system device interface U میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
Recent search history Forum search
1فلزياب
1scrambling
0device tree blob
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com